انسان شناسی
انسان شناسی

انسان شناسی

آهنگ


از زمزمه دلتنگیم ، از همهمه بیزاریم
نه طاقت خاموشی ، نه میل سخن داریم
آوار پریشانی‌ست ، رو سوی چه بگریزیم ؟
هنگامۀ حیرانی‌ست ، خود را به که بسپاریم ؟
تشویش هزار «آیا» ، وسواس هزار «اما» ،
کوریم و نمی‌بینیم ، ورنه همه بیداریم
دوران شکوه باغ از خاطرمان رفته‌ست
امروز که صف در صف خشکیده و بی‌باریم
دردا که هدر دادیم آن ذات گرامی را
تیغیم و نمی‌بریم ، ابریم و نمی‌باریم
ما خویش ندانستیم بیداریمان از خواب
گفتند که بیدارید ؟ گفتیم که بیداریم
من راه تو را بسته ، تو راه مرا بسته 
 امید رهایی نیست وقتی همه دیواریم

خواستگارهای کوهی

دختر تنها ! از تنهایی خسته شده بود از طرفی دوست داشت هر چه زودتر ازدوج کنه برای همین از دوستش خواست راهنمایی اش کنه
دوستش میگه : من هم تنهام ، بیا با هم بریم کوه ، چون شنیدم خیلی از مردهای آماده ازدواج و تنها برای پیدا کردن زن میرن کوه ...
اون دو تا میرن کوه در بالای یه صخره کوه جایی که اون دو تا هیچ کسی رو نمی بینن تصمیم می گیرن داد بزنن و حرف دلشون رو به کوه بگن :
- با من ازدواج می کنی ؟

و بعدش شنیدن

…… ﺑـــــــــــــــــــﺎ ﻣـــــــــــــــــــــــــﻦ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻣـــــــــﯿﮑﻨـــــــــــــﯽ؟
.
ﺑــــــﺎ ﻣــــــــــﻦ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻣـــــــﯿﮑﻨـــــــــــﯽ؟
.
ﺑـــﺎ ﻣــــــﻦ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻣــــﯿﮑﻨـــــــﯼ؟
.
ﺑـﺎ ﻣــــﻦ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻣـــﯿﮑﻨــﯽ؟
.
ﺑﺎ ﻣﻦ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟

یه نگاهی به هم انداختند
لپ هاشون گل انداخته بود چون ﺁﻣﺎﺩﮔﯽ پذیرفتن ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭﻭ ﺑﺎ ﻫﻢ ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ

در حالی که از صخره پایین می اومدن گفتند نه ما می خواهیم درس بخونیم ....


خاطرات از آهنگ

گل سنگم گل سنگم


چی بگم از دل تنگم


 مثه آفتاب اگه برمن نتابی سردمو بی رنگم

گل سنگم گل سنگم چی بگم از دل تنگم

 مثه آفتاب اگه برمن نتابی سردمو بی رنگم

همه آهم همه دردم مثه طوفان پره گردم

باد مستم میپیچم دوره تو میگردم

گل سنگم گل سنگم چی بگم از دل تنگم

 مثه آفتاب اگه برمن نتابی سردمو بی رنگم

 مثه آفتاب اگه برمن نتابی سردمو بی رنگم

مثه بارون اگه برمن نباری

 خبر از حال من نداری

 بی تو پر پر میشم دو روزه

 دله سنگت برام میسوزه

گل سنگم گل سنگم چی بگم از دل تنگم

 خبر از حال من نداری